... مسافر نینوا

۱۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

هر لحظه امکان داشت از فرط "خستگى" خودم را در آغوشش بىندازم،
و به جاى استراحت
ىک دل سیر گریه کنم.
بعد هم ...
۱ نظر ۲۹ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۴
علیرضا
من رستم و سهراب تو
اىن جنگ چه جنگی ست!

گر زخم زنم حسرت و
گر زخم خورم
ننگ...
۰ نظر ۲۹ تیر ۹۵ ، ۰۱:۱۹
علیرضا

تولید نسلو فک کنم رهبری با بچه ها هیاته ماس فقط :)

۱ نظر ۲۷ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۶
علیرضا

کاش بعضی خواب ها

واقعا واقعی بودن .

۰ نظر ۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۹:۵۱
علیرضا

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست

اخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش

۰ نظر ۲۵ تیر ۹۵ ، ۰۳:۲۴
مهدی
هعی خدا...:(
۰ نظر ۲۵ تیر ۹۵ ، ۰۳:۰۹
مهدی

ابن سینا هم این لب را اگر بوسیده بود
جاى قانون و شفا دیوان سینا داشتیم

عید فطر مبارک ...

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۲۱:۲۴
علیرضا

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ میخوانند نیرنگ زلیخا را      

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۰:۴۸
علیرضا

جز نوازش شیوه ای دیگر نمیداند نسیم

       دکمه ی پیراهنش را غنچه خود وا میکند ...

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۱
علیرضا

به من نگاه کرد.شروع کرد به خندیدن ولی از چشم هایش اشک بیرون میزد،به قاعده یک رودخانه...بعد مرا در اغوش گرفت

...هق هق کنان گفت:علی جان !رفاقتم حدی داره

ارام سرم را تکان دادم:تنها چیزی که حد نداره رفاقته...

رضا امیرخانی-منِ او

#لوطی_درویش مصطفا

#علی_داش کریم

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۵ ، ۰۲:۵۱
مهدی

به قول یه اقایی ،داریم نزدیک میشیم به دوران"اقدام و عمل"...:)

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۵ ، ۰۱:۲۸
مهدی

عاقبت
با تو
به بستر
میروم.

۱ نظر ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۰:۵۵
علیرضا

ای خداااا

۱ نظر ۰۱ تیر ۹۵ ، ۰۲:۰۲
علیرضا