... مسافر نینوا

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

امشب افتاده به جانم تب یادت, چه کنم؟
۰ نظر ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۹
علیرضا

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی                            عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم

از شوق شکرخنده لبش جان مسپردم                                شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر                             افسرده دل از خویشمو زندانی خویشم

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۸
مهدی

میخام به چشمت بیام با این همه دیوونگی.              اینقد خواهش میکنم تا تو نتونی نه بگی 

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۰
مهدی

خبرت هست که بی روی تو ارامم نیست....

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۷
مهدی

قصه تکرار میشود یعنی هیچکس در مدینه عاشق نیست

کوچه پس کوپه های شهر را گشتم،هیچکس با امام صادق نیست.....

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۷
مهدی

کی میخای بزرگ بشی؟

کی میخای نیتتو پاک کنی؟

خیلی داره دیر میشه

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۱
مهدی

رسید جان به لب و لبم به جان نرسید

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۴
مهدی

و آخرین سلاح او گریه ست...

۱ نظر ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۶
علیرضا

امروز با ادمی رو به رو شدم،

که اگه جلوشو نگیرم

منو میکشه!!

 

خدایا کمک ...

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۶
علیرضا
هیچگاه از کارها مأیوس نشوید؛ چون همه چیز یک دفعه درست نمیشود و کارهای بزرگ باید به تدریج صورت گیرد.
امام خمینی
۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۷
علیرضا

مدتیه خوشحالم!

و این خوشحالی

نگرانم کرده!!

۰ نظر ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۹
علیرضا

دلم برا ادم بدا خیلی میسوزه

دلم برا دوستامم خیلی میسوزه 

دلم برا خانواده ام خیلی میسوزه 

دلم برا بچه مذهبی هام خیلی میسوزه 

دلم برا بچه پولدارا هم خیلی میسوزه 

دلم برا خودمم میسوزه...!

دلم میسوزه ....



۱ نظر ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۶
مهدی
باید چاهی واسه خودم دست و پا کنم!
۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۷
علیرضا