در این زمانه که کارها به شدت تخصصی شده است دو چیز خیلی به انسان ضربه میزند:١-معطل و منتطر ماندن٢-گستردگی و سطحی نگری ساده به روی مسائل
در این زمانه که کارها به شدت تخصصی شده است دو چیز خیلی به انسان ضربه میزند:١-معطل و منتطر ماندن٢-گستردگی و سطحی نگری ساده به روی مسائل
مدت هاست که به طور جدی مخاطب کسی قرار نگرفتم....
امشب خیلی یاد یک نفر افتادم،
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از ان میزیستم
دو حالت که بیشتر نداریم.
یا یه حرف اونقدر بزرگه که ادم میمونه چی بگه!
بعضی حرفهام هست انقدر بچه گانه س که اونم ادم میمونه چی بگه...
این مورد دوم خیلی زیاد شده!!
پ.ن: کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد،
کسی که خودشو به خواب زده نه!
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند
با رنگهای تازه مرا آشنا کند
پاییز میرسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او میرسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوههای تازه بیارد، خدا کند
او میرسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش ... ، صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند...
علیرضا بدیع
- حق
- ...
- حق
- ...
-آقا، حق!
- ...
-این یکی نا حق!
-نه پس حق ، چی فک کردی ؟ فک کردی حق ؟؟ ببین سر ما رو گول نمال، قال المعصوم علیه السلام :..............
- :) !
بعد نوشت : پست به دلیل برخی مسائل امنیتی تغییر یافت!