... مسافر نینوا

۱۸ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

دیگر هوس رفتن از این شهر ندارم

                هرچند که دلتنگ ترین فرد کویرم

۰ نظر ۲۹ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۵
علیرضا
همیشه درروی زمین ملیونها و حال ملیاردها انسان زندگی میکنند ولی اکثریت این انسانها وارد تاریخ نمیشوند،در تاریخ گم میشوند و عده ی کمی هستند که وارد تاریخ میشوند...
 
 
 
 
 
                                                                                           شهید مطهری
۰ نظر ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۱:۲۹
مهدی

کم کم دارم از الان  خودم متنفر میشم

نمیدونم چرا اینقد داره خدا تحملم میکنه...


۰ نظر ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۱:۲۵
مهدی
گفتیم یل برویم و شل برگردیم اما یول برنگردیم
رضا امیرخانی
۰ نظر ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۱:۲۴
مهدی

- ده تا داداش دارم، اما گذاشتن و رفتن (شاید دلهره دارد که او هم تنهایش بگذارد)

تعجب میکند: 

- من مثل اونا نمیشم، قول میدم. (در فکر فرورفته که مگر میشود برادری و جدایی)

- (لبخند ملیح)

دستش را میگیرد و به روبرو خیره میشوند.

 

پسر در پارک قدم میزند و فکر میکند

اما این بار، به جای تعجب، میخندد.

۰ نظر ۲۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۵۳
علیرضا

باید متولد شد و بزرگ شد و تکثیر شد و ...

بعد با تمام وجود معشوق رو بغل کرد

و مرد ...

۰ نظر ۲۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۰۲
علیرضا

تبر به دوش چرا از سفر نمی آیی؟

زمین ز بتکده ها پر شده ست ابراهیم!

۰ نظر ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۱
علیرضا

نگرانیم در مورد پست قبل خیلی بیشتر شد،

اما اون ...

۰ نظر ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۲
علیرضا

وقتی یکیو رسیدن به چیزی که تشنه شه منع میکنن،

نسبت به اون تشنه تر و حریص میشه

تا جایی که ممکنه پا رو خیلی از خط قرمزها بذاره و چیزایی رو که به سختی بدست اورد به راحتی از دست بده.

نگرانتم...

۰ نظر ۱۳ دی ۹۴ ، ۲۱:۱۰
علیرضا

-بعضی وقتا آدم صبرش تموم میشه، دوست داره زودتر وضعیتش معلوم شه

- آره آره خیلی حس بدیه

۰ نظر ۱۳ دی ۹۴ ، ۲۱:۰۵
علیرضا

راستی چقد حیفه که بادکنکها نمیتونن بشکنن!

۱ نظر ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۲
علیرضا

حس بادکنک بودنم داره میترکه!

۰ نظر ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۰
علیرضا

صدای شکستنم

همیشه برام جذابه!

۰ نظر ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۹
علیرضا

کاش قبل "می" دادنت

مست مست بودم

دیوانه

۰ نظر ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۲
علیرضا

از بد بودنمم خسته شدم

۰ نظر ۰۹ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۹
علیرضا