و به جاى استراحت
ىک دل سیر گریه کنم.
بعد هم ...
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست
اخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش
ابن سینا هم این لب را اگر بوسیده بود
جاى قانون و شفا دیوان سینا داشتیم
عید فطر مبارک ...
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ میخوانند نیرنگ زلیخا را
جز نوازش شیوه ای دیگر نمیداند نسیم
دکمه ی پیراهنش را غنچه خود وا میکند ...
به من نگاه کرد.شروع کرد به خندیدن ولی از چشم هایش اشک بیرون میزد،به قاعده یک رودخانه...بعد مرا در اغوش گرفت
...هق هق کنان گفت:علی جان !رفاقتم حدی داره
ارام سرم را تکان دادم:تنها چیزی که حد نداره رفاقته...
رضا امیرخانی-منِ او
#لوطی_درویش مصطفا
#علی_داش کریم
هیچ چیز جز تو حقیقت نداره،
هیچی...
کاش وبلاگمو فقط خودم میشناختم...
#اسکی #الیوم