یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شکرخنده لبش جان مسپردم شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشمو زندانی خویشم
میخام به چشمت بیام با این همه دیوونگی. اینقد خواهش میکنم تا تو نتونی نه بگی
قصه تکرار میشود یعنی هیچکس در مدینه عاشق نیست
کوچه پس کوپه های شهر را گشتم،هیچکس با امام صادق نیست.....
امروز با ادمی رو به رو شدم،
که اگه جلوشو نگیرم
منو میکشه!!
خدایا کمک ...
دلم برا ادم بدا خیلی میسوزه
دلم برا دوستامم خیلی میسوزه
دلم برا خانواده ام خیلی میسوزه
دلم برا بچه مذهبی هام خیلی میسوزه
دلم برا بچه پولدارا هم خیلی میسوزه
دلم برا خودمم میسوزه...!
دلم میسوزه ....